۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

من اگر در کرب و بلا بودم...

پارچه های سیاه و سبز و سرخ فضای کوچه و خیابان و مسجد و محله ها را حزن انگیز کرده است.
باز هم شعف برپایی تکیه عزاداری حسین(ع) در چشمان برخی برق می زند.
و آنگاه که شال سبز کمربند نه حاج و نه سید فلانی می شود،
آنگاه که صدای زیر و بم سنچ و طبل، هیجان لذتبخش موسیقی ریتمیک را در تن عزاداران می اندازد،
آنگاه که آن نوحه سرای به ظاهر باسواد، مکالمه پنهانی حسین(ع) و زینب(س) در خیمه را بازگویه می کند،
آنگاه که آن مداح به گاه بردن اسم حسین(ع) هق هق می زند و قطره ای اشک در چشمانش آشکار نمی شود،
آنگاه که آن نوحه خوان میکروفن از دست همکارش می رباید و آن یکی قهر و ناز می کند،
آنگاه که برادران سینه زن چشم به خواهران عزادار دوخته اند و خواهران عزادار برادران سینه زن را رصد می کنند،
آنگاه که رٌپ رٌپ سینه زنی، لذت یک رقص جانانه را در تن و جان ها می پیچاند،
آنگاه که زنجیرها شانه ها را سیاه و کبود میکنند و طبل و سنچ ها دستها را پر تاول،
آنگاه که پیرزن بیوه ای برای گرفتن یک وعده غذای نذری اضافه ضجه می زند و حاج فلانی با یک تلفن چند وعده درب منزل تحویل میگیرد،
آنگاه که رئیس هیئت در پاسخ به آن جوان می گوید: «دستور است که عکس این دو را در تمام تکایا نصب کنند!»،
با خود می گویم: «محرم چه ثوابی دارد؟»
خداوندا
کجا قدم رنجه کرده ام؟
اینان که امروز به ندیده روایتی فریاد می زنند: «من اگر در کرب و بلا بودم...»، همانانند که خون برادران و خواهرانشان را در کف کوچه ها دیدند و دم نزدند.
همانانند که در خفا به اشقیای زمان دشنام می دهند و در آشکار زیر بیرقشان سینه می زنند.

۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

تصرف زمین های کشاورزی مردم دلفان توسط دولت ایران و سپاه

اين متن و فيلمها به تازگي از طريق يك ايميل به من ارسال شد و از من خواسته شد كه آن را در بالاترين قرار دهم.
اميدوارم كه مورد توجه دوستان قرار گيرد.

در تاریخ 30 اردیبهشت ساعت 4 صبح ، گریدر های سپاه پاسداران در راستای اهداف همیشه، درشهرستان " دلفان" لرستان اقدام به تخریب گندمزارهای مردم روستای" خلیفه آباد" این شهر نموده، و" 100" هکتار از این اراضی را غصب کرد. با روشنایی هوا اهالی روستا متوجه شده و به مقابله با آنها بر خواستند. نیروی انتظامی برای سرکوب از استانهای کرمانشاه و همدان و خرم آباد مرکز لرستان یگان ویژه را گسیل کرده و تعداد 80 نفر از اهالی را دستگیر کرده و به تخریب زمین سبز ادامه داده ... گفتنی است که فیلم های زیادی از مراحل این جنایت موجود بوده که به علت دستگیری افراد ی که تصاویر را تهیه کرده اند دستیابی به تصویر مشکل می باشد.من فیلم هایی را برای شما ارسال کرده ام امیدوارم گویا باشد... لطفا در جهت انتشار این فیلم ها بکوشید.با وجود اینکه چند ماهی از این ماجرا می گذرد اما تصویری از آن در رسانه ها نیست .

"دلفان" یا همان نورآباد لرستان در شمال غرب استان لرستان می باشد که شغل اکثر مردم کشاورزی می باشد.و دشت های حاصلخیز و آب فراوان از ویژگی های آنجا می باشد. سرد سیر وهمه ی مردم آنجا " لک" زبان می باشند، گرچه جزء استان لرستان می باشد. مذهب همه مردم شیعه 12 امامی می باشد. و "اهل حق " بودن ویژگی بارز فرهنگی آنجا می باشد.منابعی در این باره در اینترنت موجود است.

با امید و آرزوی ایرانی آزاد



۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه

از خودم خجالت میکشم

امروز وقتی در فیس بوک خبر آزادی محمد نوری زاد را خواندم خیلی خوشحال شدم. خوشحالی من اما زیاد طولی نکشید. وقتی به یاد آوردم زمانی را که در خیابان به جرم عکس گرفتن از اغتشاش بسیجیها مرا دستگیر کردند و من آن لحظه ترسیدم از خودم خجالت کشیدم.

از یک مرد 50 ساله چه کم داشتم که آن روز ترسیدم؟ شاید راه و رسم مردان بزرگ با کسی چون من که نهایت اعتراضم بحثهای سیاسی روشنگرانه یا اسکناس نویسی هایی از سر ناچاری است خیلی متفاوت باشد، اما جسم ناتوان او که در دفاع از حرمت انسانیت من و ما در زندان زیر مشت و لگد در هم کوبیده شد چه برتری نسبت به من داشت که آن روز از کتک خوردن ترسیدم؟ چرا ترسیدم که دستگیرم کنند و زندانیم کنند در حالی که من زن و بچه ای نداشتم که چشم انتظارم باشند و او داشت؟

از خودم خجالت میکشم که چرا از باتوم آن بسیجی که به خاطر ترس از من و ما در خیابان ایستاده بود راهپیماییم را شکستم و به خانه برگشتم.
از خودم خجالت میکشم که وقتی آن برادری که سبز پوشیده بود را در مقابل دیدگان خشمگینم میزدند و میبردند ایستادم و تنها در دلم دشنام  دادم.
آیا روالی را که در پی گرفته ام نیکوست؟
این سکوت تا کی به نام نهضت عدم خشونت توجیه گر رفتار من است؟

۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

دل قمارباز است و عقل تاجر و ولی فقیه؟

بعضی وقتها دلتون یه چیز می گه، عقلتون یه چیز دیگه!
!اما جفتشون غلط زیادی می کنن... شما به ولایت فقیه گوش کنین

دل قمارباز است و عقل تاجر و ولی فقیه؟

۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

زبان سگان را سگان میفهمند

!خامنه ای: [دشمنان] مثل سگ دروغ میگویند

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

شریعتمداری:پسر یعقوب نزول خور مدیر مسئول سایت بالاترین است

فیلم جلسه دادگاه رسیدگی به شکایت خانم شیرین عبادی علیه مدیر مسئول کیهان از شبکه 4 سیما پخش شد.
آنچه مشخص بود عدم کفایت هتاکیهای شریعتمداری در روزنامه کیهان بود. گویا حکومت گزینه مورد علاقه اش را چنان یافته است که صدا و سیما را نیز در اختیار او قرار می دهد تا خزعبلات خود را در این رسانه نیز به گوش آنان که تمایلی به خواندن روزنامه ندارند برساند.
آنچه امروز در صحنه این بیدادگاه دیدم، افسوس آنان بود که خرده اطلاعی از علم حقوق داشتند. شریعتمداری اجازه داشت هر چه می خواهد، بی ربط و مربوط بگوید و وکیل مدافع شیرین عبادی هم تنها با برخورد جانبدارانه رئیس دادگاه مواجه شود.
امروز در رابطه به شکایت خانم شیرین عبادی پسر یعقوب نزول خور هم مدیر مسئول بالاترین شد.
این انتصابات آقای شریعتمداری گویا تمامی ندارد و صدا و سیمای ما هم که بی چون و جرا باید آن را به گوش امت همیشه در صحنه برساند.

۱۳۸۹ فروردین ۱۲, پنجشنبه

پیامد عدم انتخاب عنوان مناسب در بالاترین

متاسفانه عدم انتخاب عنوان مناسب توسط برخی دوستان در بالاترین راه را برای سوء استفاده هر چه بیستر سپاه و عناصر رژیم میگشاید.
روزی که مطلبی با عنوان "آقای کاسپین ماکان،شنیدی میگن لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود؟!" را در سایت بالاترین خواندم. از نوع صحبت نویسنده مطلب مشخص بود که از سر دلسوزی برای جنبش این عنوان را برگزیده است لذا به آن مطلب مثبت دادم اما با خود گفتم آیا مگر قرار است نهایتا برای موافقت با اسرائیل حرفی زده شود که نوشته "بی موقع"؟
امروز پس از مدتها به سایت گرداب رفتم و مطلب زیر را در آن دیدم. امیدوارم دوستان متوجه باشند که شاید درج چنین مطالبی در سایتهای وابسته به سپاه آنچنان پراهمیت نبوده و تکراری باشد، اما جنبش سبز به حمایت و آگاهی عموم افراد جامعه دارد و لذا باید در انتخاب عنوان و مطلبی که به هر نحو از آن سوء استفاده میشود دقت کنیم.پ


 به نقل از گرداب:
بالاترین به نامزد ندا آقاسلطان:
لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود
پس از اینکه نامزد "ندا آقا سلطان" در دیدار با نخست وزیر اسرائیل خود را به عنوان نماینده جنبش سبز معرفی کرد، سایت صهیونیستی "بالاترین" خطاب به وی نوشت: «آقای کاسپین ماکان، شنیدی میگن لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود!».

به گزارش گرداب به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران، سايت بالاترين وابسته به "منوشه امير"، صهيونيست ايراني الاصل و مدير شبكه فارسي زبان راديو اسرائيل که نقش هماهنگ كننده سايت هاي وابسته به جريان فتنه در انتشار اخبار را برعهده داشته است، سفر "علیرضا ماکان" نامزد ندا آقاسلطان به اسرائیل را هزینه بزرگی برای جنبش سبز خواند تا جایی که در مطلبی با عنوان "پیشنهاد مهم" از خواننده های خود خواست:

"پیشنهاد مهم: به خانواده ندا بگیم تا به نوعی از کاسپین ماکان و فعالیت هاش اعلام برائت کنند و بگن که این فرد هیچ ربطی به ندا و خانوادش نداره"

همچنین سایت بالاترین در انتقادی شدید به کاسپین[علیرضا] ماکان که در مصاحبه با شبکه تلویزیونی اسرائیل گفته است: «آمدن به اسرائیل در رویای من بود!»، نوشت:

"یک نفر جلوی کاسپین ماکان را بگیرد

...من خودم را جای مردمی می‌گذارم که این تصویر و گزارش را در تلویزیون می‌بینند؛ این تصویر برای منِ مخاطب چه پیامی دارد؟ چرا کسی که خود را نامزد ندا آقاسلطان معرفی می‌کند، باید با رئیس جمهوری اسرائیل ملاقات کند؟ در دیدار این آقا با پرز، چه حرف‌های رد و بدل شده است؟ اسرائیلی که بزرگترین دشمن نظام مقدس به‌شمار می‌رود، از دیدار با کاسپین ماکان چه سودی می‌برد؟

جواب این سئولات را چه کسی می‌‌خواهد بدهد؟"
پس از آنکه مادر ندا آقاسلطان در مصاحبه با BBC اظهار داشت: «اگر ندا شهید نمی‌شد با ماکان ازدواج کرده بود» مسیح علی نژاد و نیک آهنگ کوثر که از روزنامه نگاران فراری خارج نشین سبز هستند به تناقض گویی افتاده و بی پرده عصبانیت و نگرانی خود را از نامزد ندا آقاسلطان ابراز کردند.

سایت صهیونیستی خودنویس وابسته به نیک آهنگ کوثر در این خصوص خطاب به مسیح علی نژاد کارمند رادیو فردا (ارگان رسمي سازمان سيا) و راديو زمانه (ارگان رسانه اي سرويس امنيت هلند) نوشت:

"مسیح‌جان! حالا اون ایمیل خواهر ندا رو بفرست برای خودش!
البته ما امروز همین چند ساعت پیش گفتیم که نازنین مادر ندا هیچ نیازی به وکیل و وصی ندارد به همین مناسبت حالا که ایشان با BBC مصاحبه و تاکید کرده که اگر ندا شهید نمی‌شد با ماکان ازدواج کرده بود و نیز خواهر ندا نیز در همان مصاحبه گفته «من می توانم متن ایمیلم را برای شما بفرستم تا ببینید که ادعای این سایت ها صحت ندارد» لذا اینجا رو داشته باش:

...وقتی احساس وظیفه آدم قلمبه می‌شود احتمال همه چیز می‌دهد جز اینکه بزند همان شب همان کسی که به آدم ایمیل داده برود با BBC مصاحبه بکند بگوید چرا خالی می‌بندی خواهر جان؟!"

این سایت در ادامه سایت جرس وابسته به عطااله مهاجرانی را نیز بی نصیب نگذاشته و می نویسد:

"جرس هم چون اول باید یک مطلب را حتماً ندید منتشر بکند بعد بگردد ببیند راست بوده یا دروغ لذا ما باید کیو ببینیم که جرس خبر دست اول منتشر نکند که دنیا کمتر تکان بخورد؟

جرس عین ذغال خوب و دوست ناباب می‌ماند. مسیح خیلی بچه‌ی خوبی بود‌ها. از وقتی با این جرس ورپریده پرید بگی نگی خجسته میزنه‌!"

گفتنی است کاسپین با پرواز شماره 386 العال (شرکت هواپیمائی ملی اسرائیل) از رم وارد فرودگاه بین المللی بن گوریون در اسرائیل شد و در دیدار با شیمون پرز نخست وزیر اسرائیل گفت:

"من نسبت به صحبت‌های شما حسن ظن دارم و احترام به آزادی و حقوق شهروندی را در اسرائیل به خوبی می‌بینم و این نوع برخورد شما با مردم و احترام به آنها، اساسا با احترام به مردم در ایران متفاوت است زیرا در ایران اصلا چنین برخوردی وجود ندارد "!

شیمون پرز همچنین اظهار داشت:

"من با شما اظهار همدردی می‌کنم و به شما می‌گویم که شما می‌توانید به راحتی در اسرائیل دوستان بسیاری پیدا کنید"

۱۳۸۸ اسفند ۱۸, سه‌شنبه

با سوء تعبير از سخنان رهبران سبزمان به بيراهه نرويد

چندي است دوستان مسرانه در حال تبليغ براي حركات مخالفت آميز خصوصاً در چهارشنبه سوري هستند. متاسفانه آنچه كه بيشتر به چشم ميخورد فعاليت گروهي است كه يا در ايران حضور ندارند و يا خطرات كار را در نظر نمي گيرند.
دوستان،
مواظب باشيد، با سوء تعبير از سخنان مهندس موسوي به بيراهه نرويد. اگر در اين مدت كوتاه چندماهه با خوي و خصلت رهبران جنبش آشنا شده باشيد بيشك پي برده اين كه اجتناب از خشونت مهمترين اصل پيگيري مطالبات از نظر ايشان است. برخي از ناآگاهان جنبش سبز اصرار بر انجام اعمالي دارند كه جز بهانه دادن به دست كودتاگران براي سركوب و كشتار بيرحمانه مردم سودي ندارد.
به خاطر داشته باشيد كه حكومت ازاعمالي چون بمبگذاري و كشتار و نسبت دادن آن به دوستان سبزمان هيچ ابايي ندارد.

ما به همراهي هموطنان فريب خورده مان و آگاهسازي آنان بيشتر از خشونتگرايي هاي هرچند زيركانه عليه رژيم نياز داريم. مواظب باشيد كه جانتان را جز براي چيزي كه ارزش از به دست آوردن داشته باشد از دست ندهيد.
هيچگاه فراموش نكنيد كه جنبش سبز مخالف با خشونت است!

۱۳۸۸ بهمن ۳۰, جمعه

شعری از زبان شعر

خفته بودم، خفته بودم روز و شب      بسته بودم قفل خاموشي به لب
خسته بودم، خسته از انديشه ها         خسته از جنگ تبر با ريشه ها
خفته بودم تا نبينم، نشنوم                 بار ديگر بر خيالي نگروم
بسته بودم نيش دندان بر جگر           خورده خون و مانده از غوغا به در
ناگهان اما دلم آشفته شد                   نشتري در جان من آشفته شد
«من کي ام؟ من شعر ناب زنده ام      از چه رو اينجا سپر افکند ه  ام؟
بارها من تيغ برّان بوده  ام              در تن شه نامه ها جان بوده  ام
کاوه ها را جاوداني کرده  ام            نام رستم را جهاني کرده  ام
سالها همدوش رندان بوده  ام            با فلاني کنج زندان بوده  ام
با فلاني بوده ام در کارزار              با فلاني رفته ام تا پاي دار
با فلان بن فلان بن فلان                  شهره بودم در ميان عاشقان
وقتي عاشق را لبان مي دوختند          بيت بيت جان من مي سوختند
بارها من مرد ميدان بوده  ام             شاهد شور شهيدان بوده  ام
در رگ عشقي و عارف خون شدم     جويباري بودم و جيحون شدم
در شکنجه در اسارت در عزا           من بُدم آزاده مردان را لوا
کوچه ها تاريک و دکّان بسته بود      طاق هاي خانه ها بشکسته بود
کوچه ها را فانوس بودن، زيستم        خامُشم اکنون، ندانم کيستم
خفته  ام انگار صدها سال پيش          جمجمه  م پوسيده در خاک پريش
زير خاکم من ولي روي زمين            محشري برپاست برخيز و ببين!»
خسته و دلخسته از جا خاستم             بار ديگر خانه را آراستم
بر زمين رود خروشان مي گذشت       موج بر موج پريشان مي گذشت
رود خونالوده طغيان کرده بود           خسته از بيداد عصيان کرده بود
آنچنان کوبيد سر بر سر سخت           موج موج و قطره قطره، لَخت لَخت
تا فرو غلطيد در دامان دشت              لاله ها زان گاه خونالود گشت
رود رود مادران آغاز شد                  رود دريايي سراپا راز شد
راز پنهان شعله ور شد پرشرر           خانه ي ظالم بسوزد تا سحر
چرخ مي گردد به خون عاشقان           الامان اي چرخ بي پير الامان
سروهاي نوجوانم سوختند                 ديده بر پايان راهي دوختند
جانشان در تير کردند آشکار              قطره هاي خونشان شد يار يار
چون سياووشان از آتش بگذرند           از تعلق همچو آرش بگذرند
پايکوبان پايکوبان، سينه چاک             مست مست از چشمشان گرديده تاک
خار و خس ديدي اگر زين پيشتر         حال طوفانند و زان هم بيشتر
بيم دار از غرش طوفانيان                 بيم دار از همت ايرانيان
«کاندک اندک جمع مستان مي رسند     نيستان رفتند و هستان مي رسند»
رود با رود است و دريا مي شود         گر نشد امروز، فردا مي شود
زانکه قُقنُس را ز آتش بيم نيست          عاشقان با مرگشان خواهند زيست
راه عشق است اين به خون اندر شدن    سر شدن، بي سر شدن، ديگر شدن
از چه مي ترسانيم؟ ديوانه ام               در کمند اين دل ويرانه ام
عاصي ام، شعرم، کجا من مرده ام؟      بارها زين خصم سيلي خورده ام
عشق نابم، وامدار ليلي ام                   نيست با ليلاي ديگر ميلي ام
مهر خاموشي ز لب برداشتم               بيرق آزادگي افراشتم
بيرق سروي که در خونش تپيد           از جواني ميوه اي هرگز نچيد
اين رجز مي خواند بي تير و سنان       :«اين منم، آهوي دشت بيکران
راه عشق است و هزاران حرمله          جاي تسليم است ني جاي گله
تير صد شعبه است و شيرِ شيرگير       شير مردي خواهد و جاني دلير
اين که بر تن کرده ام تنپوش اوست     هر کجا پنهان شوم آغوش اوست»
چشم آهو خونفشان بر آسمان               قامتم بشکست از اين بار گران

۱۳۸۸ بهمن ۲۲, پنجشنبه

دستاوردهای جنبش سبز در مصاحبه BBC با محسن کدیور

امروز محسن کدیور در پاسخ به آخرین سؤال مجری تلویزیون BBC مبنی بر اینکه دستاوردهای جنبش سبز تاکنون چه بوده است گفت:

«جنبش سبز تاکنون دو دستاورد مهم داشته است: 1- عمومی شدن خواسته هایی که تاکنون تنها روشنفکران و نخبگان در مورد آن صحبت می­کردند. 2- پافشاری و شجاعت مردم در رسیدن به خواسته های حداقلی خودشان

۱۳۸۸ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

اعتراف گیری به شکل مدرن

امشب محمدرضا تاجیک از توهم تقلب، توهم پیروزی، فصل الخطاب بودن ولایت و دست داشتن بیگانگان در ایجاد اغتشاشات و نه اعتراضات گفت. مانده ام که با این همه ارادت به رهبر و اعتقادات اصولگرایانه او را دستگیر کرده اند؟ آیا جمهوری اسلامی اینبار اعتراف گیریهای ساختگی اش را به صورت مدرن انجام میدهد؟
چیزی که مشهود بود: ردپای بدبوی شریعتمداری و یاران کیهان در سناریوی تنظیمی جهت برنامه امشب گفتگوی خبری

۱۳۸۸ بهمن ۱۹, دوشنبه

رحیم مشایی در شبکه 4: اسلامی که از آزادی دفاع نکند اسلام ناب نیست!

و در جایی دیگر
دولت آقای احمدی نژاد در مدیریت جهانی از هر اندیشه ای استقبال میکند و دولتی پاسخگوست!

ترس حكومت از مراسم 22 بهمن و مانور بسيجيها قبل از مراسم

امروز 19 بهمن ماه 88 تعداد بيش از 150 موتور سوار بسيجي، خيابانهاي ملاصدرا، ميدان دانشجو، ميدان نمازي و خيابان چمران شيراز را مورد تاخت و تاز قرار دادند. چيزي كه مسلم است ترس حكومت از برگزاري مراسم 22 بهمن ماه موجب شده است كه با برگزاري چنين مانورهايي سعي در ارعاب مردم و جلوگيري از مراسم شود.










۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

اولین موجود زنده ایرانی که به فضا رفت انوشه انصاری بود، نه لاکپشت

هنوز به ایرانی بودن انوشه انصاری افتخار میکنم !

۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

زندگی تازه با بخش زنده بالاترین

بخش زنده سایت بالاترین راه افتاد. امیدوارم عمرش طولانی باشه!

۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

معاشقه بروجردی و حسینیان در یک نگاه

برنامه امشب ثابت کرد که هدف صدا و سیما و دولت کودتا از پخش مناظره ها تنها این بود که ابتدا با آوردن چند نیمه اصلاح طلب مردم را به برنامه حساس کند و سپس تریبون را در اختیار اصولگرایان بگذارد تا اراجیف خود را به مردم تحمیل کنند.

امشب حتی تلاشهای مجری برای تلقین تفاوت فکری بین مدعوین برنامه به بینندگان چاره ساز نبود.

با تمام تلاشی که برای بیطرف نمایش دادن برنامه شد اما صحبتهای دکتر اطاعت چنان آب سردی بر روی اصحاب رسانه ریخت که تمام سیمهایشان اتصال کوتاه داد.

برنامه در یک نگاه اینچنین گذشت:

بیننده ای گفت: اگه می­تونید یه برنامه واقعا بی­طرف بذارید

بروجردی: آمریکا 55 میلیون دلار داده به تلویزیونهای بیگانه و !CIA (شما رسانه ملی رو آزاد کن که 55 دلار پول آمریکا هم به هدر نره)

بروجردی: مصاحبه با رسانه ای که ضدیتش با ایران مشهوده ممنوعه! (از جمله صدا و سیما)

حسینیان: خبرگزاری BBC و صدای آمریکا خبری منتشر کردند که موسوی و احمدی نژاد هر دو اعلام پیروزی کردند (حتماً دروغ گفته اند!)

حسینیان: جین شارپ می خواست در ایران انقلاب مخملی انجام بده (رجوع شود به صحبتهای دکتر اطاعت مبنی بر پذیرفتن جمهوری اسلامی به عنوان نظام استبدادی)

حسینیان: چرا مخالفین به کشور دیگه ای جر انگلیس نمیرن؟ (یک نمونه: محسن مخملباف و بابک داد فرانسه هستند!)

بروجردی: هر سخن جایی و هر نکته مقامی! دارد. (دزدی ادبی!)

حسینیان: جمهوری اسلامی بیدی نیست که با این بادها بلرزه! (واسه همینه که برنامه مناظره گذاشتید و از ترستون تا یه خبر میشه شهرو پر از پلیس ضد شورش میکنید!)

حسینیان: در انتخابات قبلی هم 10 میلیون به رفسنجانی رای دادند، باید این کارها رو میکرد؟ (یکی به این بگه بابا اون موقع نه کسی رفسنجانی رو قبول داشت و احمدی نژاد رو، واسه همین بود که تقلبتون واسه کسی اهمیت نداشت!)

حسینیان: ماجرای 18 تیر زیر نظر همین آدمایی بود که الان دارند فتنه میکنند! (اخه خره اگه زیر نظر اینا بود که اون موقع قدرت دستشون بود. چرا پس جلوشو گرفتند؟)

حسینیان: ما از خدامونه همه تحت امر جمهوری اسلامی باشند (خیلی رو داری به خدا!)

حسینیان: این مار هفت سر رو اگه نابود نکنیم از یه جا دیگه شروع میکنه (آی گفتی! جنبش سبز مار هفتاد سره نه هفت سر! بیچارتون میکنه!)

حسینیان: 10 نفر از کشته ها بسیجی بودند و اجازه برگزاری مراسم هم داده نشد! (آره، سهراب اعرابی و ندا آقا سلطان و حسین طهماسبی و کیانوش آسا و مهدی کرمی و مصطفی غنیان و ناصر امیرنژاد و مسعود هاشم زاده و داوود صدری و امیر جوادی فر و .... بسیجی بودند!)

حسینیان: سران آمریکا میگفتند ایران هسته ای رو باید به رسمیت "بسپاریم"! (ها؟)

حسینیان: اگه مقام رهبری کوتاه نیومده بودند و میسپرند به ما که می دونستیم چیکار کنیم! (بر منکرش لعنت! پس نگو کشته ها بسیجی بودند)

حسینیان: مقام معظم رهبری هم الان دارند حکمیت میکنند!

باز هم حسینیان: ما در طول تاریخ اسلام هیچوقت از حکمیت خیری ندیدیم! (همین که تو میگی!)

بروجردی: ما آزادترین کشور جهان هستیم. مطبوعات آزاد داریم. قانونمندترین کشور هستیم. در بعضی جاها از اروپایی ها هم بالاتریم! (چطوری میتونی عین راست دروغ بگی؟)

در آخر معاشقه به پایان رسید و ما نتیجه گرفتیم 22 بهمن عجب روز به یاد ماندنی خواهد بود!