چرا نباید
رأی بدهیم؟
- بزرگترین چرای ما تقلبی است که در سال 88 صورت گرفت. برنده قطعی انتخابات چهار سال پیش میرحسین موسوی بود، اما...
- در سال 88 ما را زدند و کشتند و زندانی کردند. چرا که گفتیم رأی ما کجاست؟
- نظام حاضر به هیچ عطوفتی در حق مخالفانش نشد. زندانها، اعترافات تلویزیونی، تحقیر کسانی که روزی مدیران این کشور بودند، ...
- در چهار سال گذشته ما فتنهگر خوانده شدیم، روزی به آمریکا چسباندندمان، روزی عامل صهیونیست و ...
- برگزاری مراسم عزاداری عزیزانمان را قدغن کردند و بر سنگ مزارشان چکش زدند و شکستند و ....
- رهبر ایران هیچ مشکل اقتصادی در دولت محمود احمدی نژاد ندید و مایی که دیدیم را بیبصیرت خواند و امروز از ما بیبصیرتان، شرکت در انتخابات را میخواهد.
- رهبر ایران به صراحت نظرش را به محمود احمدی نژاد نزدیکتر دید و نظر ما به هیچ خوانده شد.
- هر چند به هاشمی رفسنجانی اعتقادی ندارم اما او کسی بود که نظرش بر خلاف رهبری به ما نزدیکتر بود. حکومت با رد صلاحیت او نشان داد که نظر مردم برایش بیاهمیت است.
چرا باید
رأی بدهیم؟
- حکومت نباید به آنچه میخواهد به رایگان دست یابد. هزینهای که در سال 88 در ریزش موافقانش داد به خاطر رأی من و ما به موسوی بود و اتفاقاتی که پس از آن به واسطه تقلب در انتخابات افتاد و نه به خاطر تحریم انتخابات.
- تحریم انتخابات باید نمود بیرونی داشته باشد. یعنی دنیا بفهمد ایرانیان نسبت به وضعیت موجود ناراضیند، اما اینبار به دلیل برگزاری همزمان انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر و به جهت مسأله قومیتگرایی و عدم یکپارچگی ملی در تحریم، صرفاً حکومت به آنچه مورد نظر اوست به رایگان دست خواهد یافت و اعتراض به وسیله تحریم نمود بیرونی نخواهد داشت.
- در صورت شکست تحریم که به احتمال زیاد هم اتفاق خواهد افتاد، یکی از کاندیداهای مورد نظر اصولگرایان بر مصدر قدرت مجریه خواهد نشست و ما به راحتی موقعیتی که ممکن است به واسطه باز شدن فضا در صورت حضور یک اصلاح طلب به دست بیاوریم را از دست خواهیم داد.
- احتمال پیروزی معترضان به وضع موجود با حمایت از فردی که اینک اصلاحطلبان بر آن اجماع کردهاند، به جهت پراکندگی اصولگرایان بسیار زیاد است و حکومت در حال حاضر برای تقلب در انتخابات دچار سردرگمی است.
- با تفرقهای که متأسفانه به جهت تضاد افکار در معترضین به انتخابات 88 رخ داده است، یک همبستگی نسبی موجب می شود روح اعتراض و خشمی که رفته رفته به خاموشی می گراید، در صورت تقلب در انتخابات دوباره فعال شود.
- نباید زندانیان سیاسی را فراموش کنیم. با روی کار آمدن یک اصلاح طلب شاید بتوان حداقل فضایی برای اعتراض به حصر و حبس باز کرد، اما در صورت روی کار آمدن یک اصولگرا امید آنان که امروز در بندند به مدت چهار سال به یأس تبدیل خواهد شد.
- معتقدم تحقیر شدن هم بخشی از سیاست است. ما بیش از 30 سال است که محکوم به تحقیر شدهایم، اما تحقیری که خشم را در ما زنده نگه دارد موجب رشد است. امروز اگر به واسطه تقلب در انتخابات و نادیده گرفتن رأیمان تحقیر شویم بهتر است تا حکومت بدون پرداخت هزینهای خواستههایش را بر ما تحمیل کند و به موجب آن تحقیر شویم.
- کارنامه سیاسی جمهوری اسلامی نباید پاک بماند. باید کاری کنیم که تقلب در کارنامهاش نهادینه شود. آیندگان باید ببینند که امروز اگر یک اصولگرا بر مسند قدرت مینشیند، این نه به خواست مردم که به دلیل تقلب حکومت بوده است. تحریم ما چیزی جز بی عرضگیمان در این برهه از زمان را اثبات نخواهد کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر